سفرنامه کرمانشاه قسمت چهارم

سلام دوستان این قسمت چهارم و در واقع آخرین قسمت از این سفر نامه است .
بعد از اینکه از منطقه تاریخی طاق بستان دیدن کردیم رفتیم جای شما خالی نهار خوردیم . بعد از نهار راهی منطقه ای زیبا به نام سراب نیلوفر شدیم تقریبا در حدود 30 کیلومتری از شهر همدان به سمت غرب واقع شده جای قشنگی بود البته نمونه ای از این تالاب رو من قبلا در قزوین در منطقه الموت دیده بودم به نام دریاچه اوان که حتما در سفرنامه های بعدی از این منطقه هم براتون خبری می زارم
این تالاب دقیقا در کنار جاده واقع شده و نگهداری از اون هم به عهده بخش خصوصی است .

اطراف این تالاب پوشیده بود از گیاهان سبز رنگ و نیزار و نیلوفر با گلهای زرد رنگ در قسمت شرقی این تالاب می توانستید قایق کرایه کنید که هزینه آن بسیار پائین است و در قسمت شمالی این تالاب زیبا هم مردم شنا می کردند .

اطراف این تالاب را برای استراحت و پذیرایی از مردم و مسافران به صورت آلاچیق هایی دریت کرده اند و شما می توانید در اطراف این تالاب همراه با دوستان و یا خانواده خود استراحت کنید و منظره زیبای روبروی خود لذت ببرید .
معمولا پنجشنبه غروب ها این منطقه زیبا شلوغ می شود و مردم دوست داشتنی کرمانشاه به این قسمت از استانشان سفر میکنند .
بعد از غروب آفتاب ما به سمت شهر حرکت کردیم و به محل اسکان خود رسیدیم شب را استراحت کردیم و فردای صبح ساعت 7 صبح به سمت غار قوری قلعه حرکت کردیم . این قسمت از سفر هم بسیار جالب بود و با چیزهای مواجه شدم که تا به حال تجربه آن را نداشتم .
بعد از حرکت به سمت جاده خروجی شهر که به سمت روانسر می رود شما از جاده اصلی خارج می شوید و وارد جاده ای می شوید که به سمت روانسر می رود حرکت می کنید . بعد از عبور از روانسر به یک دوراهی می رسید که سمت چپ به سمت جوانرود و سمت راست به سمت غار قوری قلعه می رود از ابتدای این جاده شما با صحنه های روبرو می شوید که بسیار جالب است .
مثل عکس بالا در تمام طول مسیر افرادی وجود دارند که گوسفند را زنده زنده می کشند و به فروش می رسانند من تا به امروز یک همچین صحنه ای را در هیچ جای دیگر ندیده بودم . البته این رو هم بگم که قیمت گوشت نسبت به تهران فوق العاده ارزان تر است ما اوجا گوشت رو خریدیم کیلویی 4500 تومان بعد از حرکت به سمت غار قوری قلعه وارد منطقه ای پوشیده از جنگل های بلوط می شوید . بعد از عبور از این جنگل زیبای بلوط به سرپیچی می رسید که در سمت چپ این پیچ شما می توانید وارد محوطه بیرونی غار شوید .

اینم عکسهای از غار قوری قلعه البته این راهم بگویم که در زبان کردی قوری به معنای گلی است و اگر به فارسی این را ترجمه کنیم یعنی غار گلی .
بعد از اینکه از غار دیدم کردیم راهی شهر جوانرود شدیم .
این شهر بسیار کوچک است و برای کسانیکه قصد خرید دارند بسیار خوب است چون می توانند کالاهای خارجی را با قیمتی بسیار پائین تر از نمایندگی های این شرکت ها خریداری کنند و اگر چیزی درباره بانه شنیده باشید این را باید بگویم که این شهر چیزی مثل شهر بانه است .
بعد از صرف نهار که آن هم با خاطره ای همراه بود به سمت سنندج حرکت کردیم .البته نیاز نیست که به راه اصلی در مسیر کرمانشاه کامیاران برگردید بلکه می توانید بعد از رسیدن به شهر روانسر از طریق راه مستقیم بین روانسر کامیاران به مسیر خود به سمت شهر سنندج ادامه دهید .

در حدود ساعت 6 عصر بود که به سنندج رسدیم از سمت کرمانشاه به اولین میدان داخل شهر که می رسید در گوشه ای از همین میدون که اسمش میدون جهاد سازندگی است یه ظرف بزرگ توت فرنگی گذاشتم حتما می دونید که توت فرنگی در یکی از مناطق استان سنندج به نام اورامان کشت می شود .

اینم اولین عکسی که وقتی رسیدم سنندج گرفتم .

نمایی از میدان آزادی شهر بسیار زیبای سنندج :

بعد از اینکه در محل اقامت خود در شهر سسندج حاضر شدیم چهارتایی با هم رفتیم بیرون و بزرگتر ها که خسته شده بودند موندن خونه آقا مهدی که یکی از دوستان بنده و همسفر ما بود توی این شهر یه دوست داشت که ما رفتیم و به اتفاق ایشون و خانم محترمشون رفتیم به قسمت از شهر سنندج که می تونسیم تمام شهر رو ببینیم .البته این نکته رو هم ذکر بکنم که شهر سنندج در داخل یک دره واقع شده که کوه های اطراف شهر رو دربر گرفته اند البته توضیحات کامل رو می تونید از زبون دوست عزیر سنندجی ما جناب آقای کاوه خازع بشنوید این گزارش قرار بود در دو قسمت تهیه بشه ولی متاسفانه موفق به تهیه قسمت دوم نشدیم چون فردا صبح مجبور شدیم شهر را به سرعت ترک کنیم .

اینم نمایی زیبا از شهر سنندج در شب از منطقه آبی در که به قول کاوه عزیز انگار یه مشت ستاره پاشیدن توی آسمون :

توضیحات دوست عزیر ما آقای کاوه خازع درباره سنندج

فردا صبح به اتفاق خانواه بعد از صرف صبحانه " اینم بگم که این قسمت از وعده های غذایی منو بسیار آزار می ده چون اصلا دوست ندارم و فقط وقت رو به هدر می ده "راهی موزه خانه کرد شدیم که جای زیبایی بود و به شما هم پیش نهاد می کنم حتما اگر به شهر فوق العاد زیبای سنندج سفر کردید از این موزه دیدن کنید .دقیقا سر همون چهار راهی که خانه کرد قرار گرفته در جهت مخالف آن مسجد مسلمانان اهل سنت قرار گرفته است .



خانه کرد موزه قشنگی بود که فرهنگ کرد رو به نمایش می گذاشت .
البته ما نتونستیم این موزه رو خوب ببینیم به دلیل بعضی مشکلات شخصی که پیش اومد ولی اگه شما رفتید حتما اونو با دقت ببینید .

بعد از دیدن از خانه کرد راهی شهر و دیار خود شدیم . از طرق مسیر بیجار که به شما این مسیر راه پیشنهاد نمیکنم به سمت زنجان حرکت کردیم در حدود ساعت 7 عصر بود که به شهر زنجان رسیدیم و بعد از استراحت تا ساعت 9 شب از طریق اتوبان زنجان قزوین به مسیر خود به سمت منزل ادامه دادیم البته همسفرای ما خیلی اهل غذا خوردن بودن رو این حساب یه تجربه هم به تجربه هام اضافه شد و وقتی رسیدیم زنجان اونا آش رشته درست کردن جاتون خالی خیلی خوش مزه بود راست درست کردن آش رشته رو هم یاد گرفتم "دیروزم خودم آش رشته درست کردم حاتون خالی خیلی خوب شده بود البته الان که این پست رو دارم می نویسم دوهفته می شه که از سفر برگشتم ".

اینم آخرین عکس از سفرنامه کرمانشاه امیدوارم از این سفرنامه خوشتون اومده باشه تا سفرنامه بعد همه شما عزیزان رو به خدای بزرگ می سپارم .

راستی عزیزان اگه نظر و یا پیشنهادی هم درباره این سفرنامه ها و بنده دارید خوشحال می شم با من درمیون بزارید

بدرود

0 نظرات: