سفر- مسافرت - ایران گردی- گردش
بعد از ورود به داخل کاخ عکس هایی از یک سری از پادشاهان قاجار را در سمت چپ و راست تالار داخلی دیدیم که تصویر زیر مربوط به این پادشاهان می باشد
بعد از ورود به تالار اصلی که در واقع محل حضور شاه بوده است شما می توانید محل مربوط به دندانپزشکی محمد رضا شاه را هم ببیند .
خداروشکر که اتفاق زیاد مهمی نبود و هم اسب سالم موند به جز چند تا زخم سطحی و هم دوست عزیز ما پهلون مهرشاد . دیگه قرار ما هم برای رفتن به مسابقه اسب سواری بهم خورد و من اومدم خونه و آخرین خبری همکه از مهرشاد دارم حالش خوب بود و فقط پای راستش کمی درد می کنه . البته جا داره از آقای جواد سلطانی پدر عزیز مهرشاد و فرشاد هم تکر کنم که زحمت کشید و هم ما رو به موزه رسوند و هم تا مسیر برگشت بنده رو همراهی کرد .
راستی این نکته رو هم تا یادم نرفته بگم با ید یادی هم بکنم از آقا شهرام (خرزوخان) والا ما این بنده خدارو ندیدیم منتها هر جا که می رفتیم این فرشاد بابا می گفت اون پسره شهرام نیست خلاصه هرچی آدم دورورش می دید می گفت شهرام خلاصه ما نتیجه گرفتیم که حتما یه ربطی به خرزوخان داره
خوب اینم از سفرنامه 5 ساعته بنده که در اینجا به پایان رسید الانم ساعت دقیقا 10:20 دقیقه 5شنبه 28 شهریور سال 87 منم دیگه خسته شدم می رم یکم استراحت کنم و همه شما عزیزان را تا سفرنامه بعدی به خدای مهربان می سپارم
خدا یارو نگهدار شما
اطراف این تالاب پوشیده بود از گیاهان سبز رنگ و نیزار و نیلوفر با گلهای زرد رنگ در قسمت شرقی این تالاب می توانستید قایق کرایه کنید که هزینه آن بسیار پائین است و در قسمت شمالی این تالاب زیبا هم مردم شنا می کردند .
در حدود ساعت 6 عصر بود که به سنندج رسدیم از سمت کرمانشاه به اولین میدان داخل شهر که می رسید در گوشه ای از همین میدون که اسمش میدون جهاد سازندگی است یه ظرف بزرگ توت فرنگی گذاشتم حتما می دونید که توت فرنگی در یکی از مناطق استان سنندج به نام اورامان کشت می شود .
اینم اولین عکسی که وقتی رسیدم سنندج گرفتم .
نمایی از میدان آزادی شهر بسیار زیبای سنندج :
بعد از اینکه در محل اقامت خود در شهر سسندج حاضر شدیم چهارتایی با هم رفتیم بیرون و بزرگتر ها که خسته شده بودند موندن خونه آقا مهدی که یکی از دوستان بنده و همسفر ما بود توی این شهر یه دوست داشت که ما رفتیم و به اتفاق ایشون و خانم محترمشون رفتیم به قسمت از شهر سنندج که می تونسیم تمام شهر رو ببینیم .البته این نکته رو هم ذکر بکنم که شهر سنندج در داخل یک دره واقع شده که کوه های اطراف شهر رو دربر گرفته اند البته توضیحات کامل رو می تونید از زبون دوست عزیر سنندجی ما جناب آقای کاوه خازع بشنوید این گزارش قرار بود در دو قسمت تهیه بشه ولی متاسفانه موفق به تهیه قسمت دوم نشدیم چون فردا صبح مجبور شدیم شهر را به سرعت ترک کنیم .
اینم نمایی زیبا از شهر سنندج در شب از منطقه آبی در که به قول کاوه عزیز انگار یه مشت ستاره پاشیدن توی آسمون :
توضیحات دوست عزیر ما آقای کاوه خازع درباره سنندج
فردا صبح به اتفاق خانواه بعد از صرف صبحانه " اینم بگم که این قسمت از وعده های غذایی منو بسیار آزار می ده چون اصلا دوست ندارم و فقط وقت رو به هدر می ده "راهی موزه خانه کرد شدیم که جای زیبایی بود و به شما هم پیش نهاد می کنم حتما اگر به شهر فوق العاد زیبای سنندج سفر کردید از این موزه دیدن کنید .دقیقا سر همون چهار راهی که خانه کرد قرار گرفته در جهت مخالف آن مسجد مسلمانان اهل سنت قرار گرفته است .
بعد از دیدن از خانه کرد راهی شهر و دیار خود شدیم . از طرق مسیر بیجار که به شما این مسیر راه پیشنهاد نمیکنم به سمت زنجان حرکت کردیم در حدود ساعت 7 عصر بود که به شهر زنجان رسیدیم و بعد از استراحت تا ساعت 9 شب از طریق اتوبان زنجان قزوین به مسیر خود به سمت منزل ادامه دادیم البته همسفرای ما خیلی اهل غذا خوردن بودن رو این حساب یه تجربه هم به تجربه هام اضافه شد و وقتی رسیدیم زنجان اونا آش رشته درست کردن جاتون خالی خیلی خوش مزه بود راست درست کردن آش رشته رو هم یاد گرفتم "دیروزم خودم آش رشته درست کردم حاتون خالی خیلی خوب شده بود البته الان که این پست رو دارم می نویسم دوهفته می شه که از سفر برگشتم ".
اینم آخرین عکس از سفرنامه کرمانشاه امیدوارم از این سفرنامه خوشتون اومده باشه تا سفرنامه بعد همه شما عزیزان رو به خدای بزرگ می سپارم .
راستی عزیزان اگه نظر و یا پیشنهادی هم درباره این سفرنامه ها و بنده دارید خوشحال می شم با من درمیون بزارید
بدرود